آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 185
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 214
بازدید کل : 185623
تعداد مطالب : 182
تعداد نظرات : 135
تعداد آنلاین : 1
سوتی ماه رمضونی
گلاب به روتون بعد از خوردن سحری رفتم دست به آب
مامانم اومده میزنه به در میگه :
حمیییییییید!!
چیزی نخوریا
اذون گفت !!!!!!!!!!!
آخه مادر من نبینی کجام الان ؟؟؟
من O_O
مشکل داشتن دوست دختر شکاک
سال ۸۲-۸۳ یه دوست دختر داشتم که فوق العاده شکاک و الکی بد بین بود که بعدها متاسفانه همسرمم شد،بگذریم اون موقع من دانشجوی بیرجند بودمو اون خانم کرج بود،یه شب که تو اتوبوس بودم که بیام کرج ساعت ۲ نصفه شب زنگ زد بهم گیر که الا و بلا تو دروغ میگی تو اتوبوسی و داری میای معلوم نیست الان خونه ی کدومیکی از رفیقاتی منم که قاطی کرده بودم دیدم هیچ راهی نداره به این دیوونه بفهمونم .بغل دستم احسان یکی از دوستام نشسته بود دست به دامنش شدم که احسان جان عزیزت یه کاری بکن وگر نه فردا برسیم بد بختم احسانم نامردی نکرد یهو داد زد جمــــــــــال محمد و آل محمد صلوات یهو همه مسافرا از خواب پریدن و اولین ایست بازرسی وسط کویر یه جایی به اسم خوربیابانک از اتوبوس انداختنمون پایین
چگونه حال یکی رو یگیریم
یه بار شماره موبایل رفیقمونو با عنوان { به تعداد صد نفر کارگر با حقوق ۹۰۰ هزار تومان + بیمه نیاز مندیم } ازش ۱۰ تا چاپ کردم بردم زدم جا های شلوغ تهران . هیچی دیگه دهنش سرویس شد اومد التماس کرد جون مادرت بگو کجا ها اینارو چسبوندی من برم بکنم
گاف عظیم عروس خانواده
پسرم تازه بدنیا اومده بود
یروز تازه پوشک شو باز کرده بودم صدای باز شدن در اومد فک کردم شوهرمه
دودول پسرمو گرفته بودم دستم گفتم: فرزاد بیا نیگاه دودولش عین خودته نیگا مال تو هم اینجاش اینجوریه ولی شوهرم هیچی نگفت
چشتون روز بد نبینه سرمو عقب برگردوندم که برادر شرهرم وایستاده بود
هیچی دیگه حیثیتم به باد رفت تا یه ماه نمیتونستم باهاش چش تو چش شم
سوتی خفن خنده دار اشتباه لپی
چند روز پیش رفته بودم برای ثبت نام اموزشگاه.منشی اونجا هم یک پسر خوشتیپ و خوشگلی بود که داشت تند تند درباره ی مدارک لازم جهت ثبت نام توضیح می داد.من اومدم بپرسم کارت ملی یا کپی کارت ملی نمی دونم یه دفعه چی شد گفتم:کورته ملیا ؟ اونم نه گذاشت و نه برداشت گفت ها ها کورته ملی!!!!
سرکار گذاشتن دایی
خونه مادربزرگم بودم,با پسر عمه ام داشتیم فوتبال بازی میکردیم (peseمعروف :دی)ساعت۶ صبح شده بود.عموم اومد بره دسشویی گیجه خواب بود.ایستاد دمه در شرو کرد به در زدن.منم از روی شیطنت گفتم إحــــــــــــــــــــــــــــ )))).بازم در زد بازم گفتم إحــــــــــــم.بیچاره دیگه رفت خوابید.فک کرد کسی داخله:p
من و پسر عمم =)))))) یکی باید مارو جم میکرد از رو زمین:))))
عموووم:|
پسر خوشگل
سوار تاکسی بودم صندلی پشت دم پنجره نشسته بودم یه پسرم صندلی بغل راننده نشسته بود . من یه لحظه نگام افتاد تو آئینه بغل دیدم چه خشگله پسره منم نگاه می گنه . چند بار چشم تو چشم شدیم . از ماشین که پیاده شدم دیدم کرایه نو حساب کرد :O
برادرم بود ))))))))))))))))))
ویار کردن
نظرات شما عزیزان: